وبسایت بیبیسی فارسی در تحلیلی جانبدارانه به قلم یکی از عناصر فراری، از اینکه نه گروههای اپوزیسیون و نه دولتهای غربی نسبت به تار و مار شدن بقایای سازمان تروریستی منافقین در پادگان اشرف موضع مؤثری اتخاذ نکردهاند، ابراز تأسف کرد.بیبیسی در ابتدای تحلیل خود خاطرنشان میکند: به نظر میرسد سپاه و حکومت ایران در بیست و پنجمین سالگرد عملیات مرصاد در پی آنند که با اظهار شادی از نابود ساختن مخالفان در پی مرعوب ساختن آنها و نمایش نفوذ حتی درخارج از مرزهای ایران هستند. آنها همچنین در پیآنند به غرب و آمریکا نیز پیام دهند که قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در ورای مرزهای آن نباید دست کم گرفت و هم از این رو به سود آنها است که در حمله نظامی به سوریه خویشتندار باشند. به نظر میرسد سوریه خط قرمز جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی کوشیده است با بهرهجویی از این حادثه و قدرتنمایی به آمریکا فشار وارد کند.
مهرداد درویشپور با بیان اینکه به نظر میرسد حتی آمریکا و غرب نیز در حال حاضر تمایل به محکومیت ماجرای حمله به اردوگاه اشرف را ندارند، میافزاید: آیا تلاش آمریکا و غرب برای توافق با ایران در مذاکرات هستهای علت این سکوت و بیتفاوتی نسبی در برابر این ماجراست؟ و یا شاید تمرکز آمریکا برسر جلب حمایت بینالمللی برای حمله نظامی احتمالی به سوریه و تلاش برای باز داشتن ایران از مداخله گستردهتر در سوریه باعث شده نسبت به این حادثه واکنش سنگینی از خود نشان ندهد؟ به ویژه آن که مخالفت گسترده با حمله نظامی به سوریه دولت اوباما را در مخمصه قرار داده است و آنرا به عقبنشینیهایی واداشته است.
وی واکنش ایرانیان مقیم خارج نسبت به تار و مار منافقین در پادگان اشرف را شگفتانگیز توصیف کرد و نوشت: بیشتر واکنشها نسبتاً سرد بود. به گونهای که جز خود مجاهدین- هیچ کس در هیچ نقطهای از جهان- در اعتراض به این جنایت بزرگ حتی تظاهراتی برگزار نکرد. شاید ترس از متهم شدن به همراهی با مجاهدین ]منافقین[ و یا نظر نه چندان مثبت ایرانیان به «سازمان» دلیل این انفعال عمومی باشد. اما حتی در اغلب اعلامیههای منتشر شده توسط گروههای گوناگون اپوزیسیون و کنشگران سیاسی و اجتماعی فعال نیز همدردی چندانی با مجاهدین به چشم نمیخورد. در بیشتر این بیانیهها در کنار محکوم کردن حکومت ایران و عراق سران سازمان نیز به دلیل اصرارشان در باقی نگاه داشتن این افراد در کمپ اشرف شریک جرم خوانده شدهاند. در برخی از اطلاعیههای دیگر اگر هم به نقش و مسئولیت سران سازمان اشاره نشده باشد، دستکم بر مرزبندی و اشاره به «اختلافات عمیق» با آنان تأکید شده تا مبادا این همدردی مورد بهرهبرداری احتمالی قرار گیرد.
تحلیلگر بیبیسی در ادامه مینویسد: رفتار سران سازمان نیز چندان خالی از شگفتی نیست. نخست آن که مسعود رجوی تاکنون سخنی در این باره نگفته است. دیگر آن که سران سازمان و از جمله مریم رجوی در سخنرانی خود بار دیگر بررسی اشتباهات در محاسبههای سازمان- که تاکنون قربانیان سنگینی از آنان گرفته است را مسکوت گذاشتهاند. به راستی هنوز روشن نیست چرا به رغم روشن بودن احتمال حمله دوباره به قرارگاه اشرف، همچنان 100 تن از مهمترین سران سازمان در آنجا باقی مانده بودند؟ پاسخ سران سازمان به این پرسش و انتقاد چیست؟
بیبیسی در پایان نوشت: آیاخوشبینی سازمان در دستکم گرفتن قدرت رژیم و یا امید به حمله نظامی زودرس به ایران بار دیگر از آنان قربانی گرفته است؟ به نظر میرسد پس از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) این بزرگترین ضربهای است که سازمان بدلیل محاسبات غیرواقعبینانه از موقعیت خود، حکومت و شرایط بینالمللی خورده است؟ سازمان مجاهدین خلق به رغم آن که با یکی از سنگینترین تلفات نظامی و انسانی در طول حیات خود روبرو شد، نتوانست به دلیل سیاستهای کنونی خود همدردی درخور توجهی را در میان ایرانیان و یا در عرصه بینالمللی برانگیزد.
نظرات شما عزیزان:
|